دجّال شناسی و راه کارهای عملی دجّال ستیزی
1
دجّال و ادعای ربوبیت
داعیهی خدایی و پندار ربوبیت، از اصلیترین ویژگیهای دجّال است. دجّال در ابتدا داعیهدار نبوت و پیامبری میگردد و آنگاه به تدریج ادعای خدایی می نماید. تا جایی که با بالاترین اوج صدایش در میان تمام مردم جهان ندای«أنا ربُّکُمُ الأعلی» را سر میدهد.
دجّال با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد، این ندای فراگیر را به گوش تمام جنیان و انسیان و تمام شیاطین در شرق و غرب عالم میرساند تا هریک از آنان به زبان خویش این پیام و ندا را دریابد.
دجّال با استفاده از سحر و شعبده و جادو و با تصرف در چشم مردمان کارهای شگفتانگیزی به انجام میرساند و با تکیه و استناد بدان کارها، خود را پروردگار جهان برمیشمارد. او به ظاهر در حرکت خورشید تصرف می نماید و به ظاهر آن را به حرکت یا سکون وا میدارد و ندا میدهد: « من پروردگار جهانیانم. این خورشید به اجازه و رخصت من حرکت می کند. آیا مایلید آن را از حرکت باز دارم؟» آن گاه خورشید را به ظاهر آن چنان از حرکت باز میدارد که یک روز مانند یک ماه جلوه میکند. سپس میگوید: «آیا مایلید که اینک آن را به حرکت وادار نماییم؟» پس خورشید را چنان به حرکت در میآورد که یک روز همچون یک ساعت جلوه مینماید.(12).
در مقامی دیگر، دجّال بر شخصی تسلط مییابد، به ظاهر او را می کشد و زنده مینماید. آن گاه می گوید: «آیا من پروردگارتان نیستم که زنده مینمایم و میمیرانم؟» در این میان آنان که داعیهی ربوبیت و خدایی دجّال را میپذیرند، در دریای فساد و تباهی و فتنه غرق میگردند و آنان که از وی روی برمیتابند، از فتنه و فساد دجّال محفوظ نگه داشته میشوند.(13)
زنی پس از باور به خدایی دجّال نزد او میآید و از او میخواهد همسرش را زنده گرداند. دجّال شیطانی را فرا می خواند تا به چهرهی همسر آن زن پیش روی او ظاهر شود. آن زن، شیطان ممثّل شده را به جای همسر زنده شدهی خویش باور میکند... تا جایی که با آن شیطان ادامهی زندگی میدهد و با او هم بستر میشود، غافل از اینکه با شیطان هم آغوش و همبستر گشته است... و بدین سان پیروان دجّال و اقرار کنندگان به خدایی او، با شیطان قرین و همنشین میگردند و خانههایشان از حضور شیاطین پر و لبریز میگردد:
[و هرآن که از یاد خدای رحمان دوری گزیند، شیطانی را برای او برمیگماریم تا همواره قرین و همنشین او باشد.](14)
مردان عرب پس از اقرار به ربوبیت دجّال از او تمنا می کنند شتران و گوسفندانشان را که در طول دوران قحطی و خشکسالی تلف شدهاند را زنده کند و به آنها بازگرداند. دجّال گروهی از شیاطین را که به چهره شتران و گوسفندانشان در آمدهاند، به آنها میبخشد و آنان با سرور و شادمانی میگویند: «اگر او خدای ما نبود، شتران و گوسفندان مردهی ما را زنده نمی ساخت!!»(15)
فصل چهارم : دجّال و استخدام جنیّان و شیاطین
جنیّان و شیاطین و بیعت با دجّال
از جمله نعمتهایی که پروردگار هستی در اختیار حضرت سلیمان(علیه السلام) نهاد، قدرت تسخیر جنیان و به خدمت گرفتن ایشان در راستای اهداف و رسالتهای الهیاش بود: « و مِنَ الشّیاطینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ و یَعملُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِکَ: وبرخی از جنیان را مسخر سلیمان کردیم تا برای او به دریا غواصی کنند و یا به کارهای دیگری در دستگاه او بپردازند».(16) در فرهنگ قرآنی و روایی از جنیان با عنوان شیاطین یاد میشود.
پس از خروج دجّال، انبوهی از جنیان و شیاطین جهان با او بیعت میکنند و در خدمت او قرار میگیرند و با تمام وجود وی را در تحقق اهداف شیطانیاش یاری میرسانند. آنان با تمثّل به صورتهای انسانهایی که دجّال اراده میکند، او را در اثبات خداییاش یاری و کمک میکنند. دجّال خطاب به مرد اعرابی میگوید: «اگر اینک با چشمان خود ببینی که پدر و مادرت را زنده میکنم، آیا شهادت میدهی که من پروردگار توام؟» او قبول میکند و آنگاه دو شیطان به دستور دجّال، در چهرهی پدر و مادر وی تمثّل مییابند و در مقابلش ظاهر میشوند و خطاب به او میگویند: « ای فرزند از او پیروی کن که همانا او پرودگار توست!» آنگاه به مردی دیگر که پدر و برادرش مردهاند، میگوید: «اگر بنگری که پدر و برادرت را برایت زنده میگردانم، آیا یقین خواهی یافت که من پروردگار توام؟» میگوید: «بله» پس شیطانی هم چهرهی پدرش و شیطانی همانند برادرش در مقابل او تمثّل مییابند تا او به ربوبیت دجّال اقرار نماید.
شیاطین، به دستور دجّال، حتی به صورت حیوانات نیز تمثّل مییابند. دجّال از مردی بادیهنشین برای اقرار به ربوبیت خویش در مقابل زندهسازی شترش اقرار میگیرد و آنگاه از شیطانی می خواهد تا به صورت شتر اعرابی ظاهر گردد. آن شیطان همانند شتر بادیهنشین، بلکه چاقتر و شیردهتر تمثّل مییابد و همین باعث گمراهی او و اقرارش به خدایی دجّال می گردد.
جنیانی که با دجّال بیعت کرده و در خدمت او قرار گرفتهاند، گنجهای زمین را برای او استخراج میکنند و حتی در قتل عام مردم به دستور او شرکت میکنند.
تصویرسازی با حیله و دروغ
از دیگر فتنههای دجّال که در روایات فراوان به آن تاکید شده است، « تصویرسازیهای دروغین» و بهرهگیریهای شیطانی و ضد الهی از این تصاویر است: « ... وهمراه دجّال تصاویری از بهشتهای سرسبز است که در آن نهرها جاری است و تصاویری از آتش سیاه که لهیب و دودش شلعه میکشد.»(17)
اساس تصویر سازیهای دجّال، براساس حیله و نیرنگ و فریب استوار است. در واقع دجّال با تصویر پردازیهای دروغین خویش، جهنم را بهشت و بهشت را جهنم جلوه میدهد. باطل را لباس حق و حق را لباس باطل میپوشاند. او زشتیهای آتشین را زیباییهای بهشتی و زیباییهای بهشتی را زشتیهای آتشین مینمایاند. فلذا پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «همانا دجّال به همراه تصویری به مثال بهشت و آتش میآید اما حقیقت آن چه را که بهشت میخواند آتش است».2 بدین سان آن چه را که دجّال بهشت و آسایش و خرمی جلوه میدهد، دارای چنان هویت حرام و گناهآلودی است که فرجامش جزء آتش جهنم و عذاب دردناک الهی نیست. از سوی دیگر، آن چه را که دجّال به عنوان جهنم و عذاب و ناراحتی نمایش میدهد، دار ای هویتی الهی و ضدشیطانی است که حقیقتش جزء بهشت و آسایش و خرمی نیست.
شاید به توان «تصویرسازیهای دروغین دجّال» را بر «فیلمسازیهای غیرالهی و شیطانی» در جهان معاصر تطبیق داد.
حجت های الهی بر ضد دجّال
پروردگار هستی، برای اتمام حجت بر مردم جهان رسولانی را برمیانگیزاند تا در هر زمان و مکان، کذب و دروغگویی دجّال را در ادعای خداییاش بر ملا سازند و مردم را از فساد و فتنهانگیزی او انذار دهند. رسولان برانگیخته شده برای تکذیب دجّال عبارتند از:
1- حضرت یَسَع، پیامبرالهی که همه جا به دنبال دجّال میرود و مردم را از او برحذر میدارد و میگوید: « این فرد، مسیح دروغگوست از او دوری کنید لعنت خدا بر او باد»
2- رسول ویژه الهی برای رسوا سازی دجّال که نذیر نامیده میشود، با سفر به تمام نقاط جهان همگان را به ظهور دجّال و فتنهگری و فسادانگیزی او خبر میدهد. همانا اوست که خبر خروج دجّال و لشگریان او را به سپاه مهدی(عج) در بیتالمقدس میرساند. آنان به نذیرالهی اعلام میدارند که به طور کامل برای جهاد و قتال با لشگریان دجّال آمادهاند و از او میخواهند که نزد آنان بماند. او رسالت خویش را آگاهسازی مردم جهان از فتنهی دجّال معرفی مینماید و از نزد ایشان باز میگردد. به هنگام بازگشت از بیتالمقدس، نیروهای دجّال نذیر را شناسایی و دستگیر میکنند و به نزد دجّال میبرند. دجّال میگوید: «این مرد میپندارد که من از غلبهی بر او ناتوانم. اینک او را با بدترین و دردناکترین نوع مرگ به قتل برسانید!» پس از صدور این فرمان، جلادان دجّال نذیر را با ارّه قطعه قطعه می کنند. آنگاه دجّال رو به لشگریان و پیروان خود میکند و میگوید: « اینک اگر او را زنده سازم آیا یقین مییابید که من پروردگار شمایم؟» آنان میگویند: «ما باور داریم که تو پروردگار مایی و دوست میداریم بر یقین ما افزوده گردد». نذیر با اشارهی دجّال، اما به اذن و رخصت الهی از جا بر میخیزد در حالی که خداوند چنین رخصتی را به دجّال برای زنده ساختن احدی دیگر نمیدهد. در آن هنگام دجّال خطاب به نذیر میگوید: «آیا من نبودم که تو را میراندم و زنده ساختم؟ نیک دریافتی که من پروردگار توام!» او میگوید: « اینک یقینم به پروردگار یکتای خویش افزون گشت. من همانم که رسولخدا مرا بشارت داد که به دست تو به قتل میرسم و آنگاه به اذن و رخصت خداوند زنده میشوم. خداوند احدی دیگر را به جزء من برای تو زنده نخواهد کرد». پس از آن خداوند پوششی کامل و نامرئی از سُرب برای نذیر قرار میدهد. به گونهای که شمشیر و خنجر و سنگ و هیچ سلاحی از لشگریان دجّال بر او اثر نمیکند و هیچ آسیبی به او نمیرساند.
دجّال دستور میدهد که او را در آتش بیفکنید. او را به دستور وی در کوهی از آتش گداخته میافکنند اما خداوند کوه آتش را برای او به بهشتی خرم و سرسبز تبدیل میگرداند. واین جاست که مردم در صداقت و حقانیت دجّال تردید پیدا می کنند.
فصل پنجم : تک چشم جادویی دجّال
دجّال آخرالزمان و ساحرهی قرن بیست و یک، با تک چشم جادوییاش، همه را سحر میکند. جام جهاننمایی که هرثانیه، با هزار رنگ و طرح و صدا، سر آدمی را گرم میکند. بچهها، با صدای او از خواب بیدار میشوند و پای حرفهایش میخوابند. مادرها، موقع دیدن فیلم محبوبشان، دیگر حوصلهی بچه و سرو صدایش را ندارند. مردها با فوتبالهایش، قرار از کف میدهند و هیچ کسی را نمی شناسند. تلویزیون تیشهای شده بر درخت رابطهی آنها. تیشهای نامرئی که ریشههای درخت رابطه و عاطفه را یکییکی قطع میکند. شاید آن دجّال وعده داده شدهی آخرالزمان را که یک چشم دارد و موهای بسیار و از هر مو آهنگهایی تولید میکند، بتوان از باب «کلّم الناس علی قدر عقولهم» بر همین رسانههای کنونی تطبیق داد که ابزار گسترش بندگان شیطان شدهاند و مردمان را از آسمان دور میسازند و به انواع لذایذ دنیوی جذب میکنند.
نسل رسانه
نسل جدید، ارتباط تنگاتنگی را با رسانههای جدید دارد که حجم استفاده از اینترنت، رایانه، سیدی و دیویدیها، فیلمها، گیمنت، بازیهای رایانهای، موبایل وحتی ماهوارهها دلیلی براین مدعاست تا جایی که امروز معضلی به نام تلفن همراه در بسیاری از مدارس ابتدایی و راهنمایی نیز به چشم میخورد. رسانههای جدید از آن جا که عامل غفلتزایی و سرگرمیاند، به گونهای شگفتانگیز از طرح مسائل جدی، ایجاد سوالات اساسی و روحیهی تلاش و جستجو، در ذهن نوجوانان و جوانانی که در این سن دچار تغییرات طبیعی روحی و روانی وشکلگیری شخصیتی هستند، جلوگیری میکنند و فضایی سرشار از آلودگی و تنهایی و احساسات درونی و تحریکات جنسی را جایگزین آنها میکنند و این چنین است که نسل رسانهها را پر آسیب و بحرانزا می بینیم.
در عصر پرترافیک تکنولوژی و موجهای الکترونیکی، چه کسی صلاحیت بیشتری برای تربیت و رشد فرزندان ما دارد، اعضای با مهر و محبت خانواده با مهرههای بیجان و رنگارنگ در چشم جادویی دجّال؟! ورود به چشم جادویی، کارت ورود نمیخواهد، هرچند نفر که باشید، آمادهی پذیرایی از شماست. فرقی هم نمیکند، کجایی باشید، شهری یا روستایی، شمالی یا جنوبی، ایرانی یا... چه بپوشید! بهایی که از شما می خواهد این است: « توجه و تمرکز به تشعشات و امواج چشم پرفروغ جادویی» فقط ببین و بشنو! هویت خود را فراموش کن و پیروی نما.
داعیهی خدایی دجّال
اوج تکامل و باروری ارتباطات با ورود اینترنت و اتصال به شبکههای اطلاعاتی و همگرایی ماهوارهای و فیبر نوری محقق شد و در این میان، فناوری با نفی اختیار و ارادهی بشر بر او لگام میزند وبا فریب و نیرنگ، وی را خدا مینامد! فیلمها از طریق بازیابی ستاره (ظهور ستارههای سینمایی و ورزشی) رگ خواب تودهها را به دست گرفتند. حباب سرگردان فناوری، زمانی کرهی خاکی را در برگرفت که اطلاعات به کالایی ارزشمند تبدیل شد. انقلاب علمی ـ فنی در زمینهی فناوری اطلاعات و ارتباطات را «میکروچیپها»(18) به وجود آورند. به کارگیری میکروچیپها در ساختمان موبایل، انعطافپذیری چشمگیری را به دنبال داشت. تولید موبایلهایی که میتوانند به اینترنت و ماهواره وصل شوند، فاصلهها را بی معنی کرد. چرا که تمام دنیا را میشد در یک صفحهی کوچک مانیتوری جای داد.
غافل از این که فناوری برتر به بهانهی کارآیی و اثربخشی بیشتر با راهاندازی سامانهای، کارمندانش را از طریق تلفنهای همراهشان ردیابی میکند. خدایان فناوری و سرمایه با استفاده از فناوری سنجش از راه دور و ماهوارهای، به بسیاری از اطلاعات اقتصادی و نظامی کشورهای دیگر دسترسی دارند و با استفاده از این اطلاعات گران قیمت، روابط اقتصادی و نظامی خود را با سایر کشورها تنظیم میکنند.
احاطه بر فضا و راهپیمایی بر سطح کرهی ماه، ادعای مالکیت و ربوبیت را بار دیگر در او زنده کرد و فناوریای که حیات انتزاعیاش را مرهون انسان لجام گسیخته بود، به خدمتی بزرگ در خدمت بشر نائل آمد: «کهکشانها نیز خدایی به شایستگی انسان نخواهند داشت». امروزه ماهوارهها نیز به طور مستقیم یک سوم سطح زمین را زیر پوشش خود دارند. وجود پنج هزار ماهواره در فضای اطراف زمین(19) ، سرویسهای مخابراتی و تلویزیونی بین قارهای را در تمام ساعتهای شبانه روز تأمین میکند. اکنون سرعت بی سابقهی اطلاعات، انسان را در خود غرق کرده است.